امام کاظم میٔفرماید:
بهترین دختران کسی است که او را دوست داشته باشی، عاقل هم باشد، ادب هم داشته باشد. این چنین فردی تربیت شده است و خودکار وظایفش را انجام میدهد و نیازی به امر و نهی ندارد.
پله دوم کسی است که دوستش داشته باشی، عاقل هم باشد، اما ادب نداشته باشد. از این رو برای تربیت او نیاز به امر و نهی داری.
پله پایینتر کسی است که دوستش داشته باشی، اما نه عاقل باشد و نه با ادب. این چنین کسی چون دوستش داری قابل تحمل است.
آخرین پله کسی است که نه دوستش داری و نه عقل و ادب دارد. از چنین کسی آن چنان بگریز و دور شو که میان تو و او اقیانوس اطلس فاصله اندازد.
اینک متن حدیث:
عبدالله بن مصعب میگوید: گروهی در مسجد پیامبر صلی الله علیه وآله نشسته و درباره زنان سخن میگفتیم. در این موضوع غرق شده بودیم.
امام کاظم علیه السلام که در میان ما نشسته بود هرگز در سخن ما دخالت نمیکرد.
تا این که سخن ما تمام شد.
حضرت فرمودند: اما نسبت به زنان آزاده هرگز سخن مگویید. (ممکن است مقصود سخن از افراد شناخته شده باشد)
اما بهترین دختران کسی است که او را دوست داشته باشی، عاقل هم باشد، ادب هم داشته باشد. این چنین فردی تربیت شده است و خودکار وظایفش را انجام میدهد و نیازی به امر و نهی ندارد.
پله دوم کسی است که دوستش داشته باشی، عاقل هم باشد، اما ادب نداشته باشد. از این رو برای تربیت او نیاز به امر و نهی داری.
پله پایینتر کسی است که دوستش داشته باشی، اما نه عاقل باشد و نه با ادب. این چنین کسی چون دوستش داری قابل تحمل است.
آخرین پله کسی است که نه دوستش داری و نه عقل و ادب دارد. از چنین کسی آن چنان بگریز و دور شو که میان تو و او اقیانوس اطلس فاصله اندازد.
عبدالله بن مصعب میگوید: ما با این که بسیار غرق در این موضوع شده بودیم، اما به مطلب مفیدی نرسیدیم، ولی امام کاظم تمام مطلب را در چند جمله کوتاه بیان فرمود. ریشم را در دست گرفتم که با دهان صدایی درآورم (چیزی شبیه تف کردن به ریش خود).
حضرت متوجه شد فرمود بایست! و چنین کاری نکن! اگر چنین (رفتار پستی را) انجام دهی با تو نشست و برخواست نخواهم کرد.
مستند:
عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُصْعَبٍ الزُّبَيْرِيِّ قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا الْحَسَنِ مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ ع وَ جَلَسْنَا إِلَيْهِ فِي مَسْجِدِ رَسُولِ اللَّهِ ص فَتَذَاكَرْنَا أَمْرَ النِّسَاءِ فَأَكْثَرْنَا الْخَوْضَ وَ هُوَ سَاكِتٌ لَا يَدْخُلُ فِي حَدِيثِنَا بِحَرْفٍ فَلَمَّا سَكَتْنَا قَالَ أَمَّا الْحَرَائِرُ فَلَا تَذْكُرُوهُنَّ وَ لَكِنْ خَيْرُ الْجَوَارِي مَا كَانَ لَكَ فِيهَا هَوًى وَ كَانَ لَهَا عَقْلٌ وَ أَدَبٌ فَلَسْتَ تَحْتَاجُ إِلَى أَنْ تَأْمُرَ وَ لَا تَنْهَى وَ دُونَ ذَلِكَ مَا كَانَ لَكَ فِيهَا هَوًى وَ لَيْسَ لَهَا أَدَبٌ فَأَنْتَ تَحْتَاجُ إِلَى الْأَمْرِ وَ النَّهْيِ وَ دُونَهَا مَا كَانَ لَكَ فِيهَا هَوًى وَ لَيْسَ لَهَا عَقْلٌ وَ لَا أَدَبٌ فَتَصْبِرُ عَلَيْهَا لِمَكَانِ هَوَاكَ فِيهَا وَ جَارِيَةٌ لَيْسَ لَكَ فِيهَا هَوًى وَ لَيْسَ لَهَا عَقْلٌ وَ لَا أَدَبٌ فَتَجْعَلُ فِيمَا بَيْنَكَ وَ بَيْنَهَا الْبَحْرَ الْأَخْضَرَ قَالَ فَأَخَذْتُ بِلِحْيَتِي أُرِيدُ أَنْ أُضْرِطَ فِيهَا لِكَثْرَةِ خَوْضِنَا لِمَا لَمْ نَقُمْ فِيهِ عَلَى شَيْءٍ وَ لِجَمْعِهِ الْكَلَامَ فَقَالَ لِي مَهْ إِنْ فَعَلْتَ لَمْ أُجَالِسْك. الكافي (ط - الإسلامية)، ج5، ص: 323
(1) يقال: أضرط به أي عمل بفيه كالضراط و هزئ به. (القاموس). أقول: انظر إلى هذا الرجل و وقاحته و مبلغ ادبه الدينى و عدم مراعاته حرمة مسجد النبيّ صلّى اللّه عليه و آله و مهبط أنوار الوحى الإلهي و حرمة رسول اللّه و حرمة ابنه صلوات اللّه عليهما و كيف هم بهذه الشناعة التي تعرب عن خباثته الموروثة و لاغرو منه و من امثاله الذين تقلبوا عمرهم في دنيا بني العباس و هذا الرجل هو الذي مزق عهد يحيى بن عبد اللّه بن الحسن بين يدي الرشيد بعد أن غدر به و آمنه و قال للرشيد: يا أمير المؤمنين اقتله فانه لا أمان له، فحلفه يحيى بالبراءة فحم في وقته و مات بعد ثلاثة أيّام فدفن و انخسف قبره مرّات.